خبرگزاری حوزه | فتنهی ۸۸، فراتر از یک صفحه سیاسی در تقویم معاصر ایران، شکافی ادراکی بود که از خیابانها آغاز شد و خانهها را درنوردید. برای نسل جوان آن روزها، این بحران، تنها تقابل دو نگاه نبود؛ آغاز یک بیاعتمادی وجودی بود که ریشههای سبک زندگی اصیل ایرانی را لرزاند.
تحلیل این پدیده ما را به عمق مسئلهی انسان و پیوندهای گسسته میبرد؛ به جستجوی زبانی نو برای ترمیم زخمها؛ زبانی از جنس عاطفه، صداقت و زیبایی. فتنههای اجتماعی، پیش از هر چیز، اعتماد را هدف میگیرند؛ همان پیوند نامرئی که سلامت روانی فرد و همبستگی جمعی بر آن بناست. وقتی این بنیاد میلرزد، جوان ناگزیر به پناه بردن به فضاهایی میشود که شاید گرم باشند، اما اصیل نیستند؛ شبکههای مجازی، اتاقهای بیچهره و لحظههایی سرشار از فیدبک و تهی از معنا.
در بحران روایت، آنگاه که روایت رسمی دچار خلأ میشود، فضای مجازی این فضا را با انبوه روایتهای جایگزین پر میکند و دو قطبیهای هویتی میان حقیقت مطلق و نسبیت بیمرز، شکل میگیرد. جوان در این میان یا به انزوا میرود یا به پرخاشگری منفعل در قالب طنز و هشتگ روی میآورد. زندگی بدل به نمایش لحظههای مصرفی و اضطرابهای پنهان در پس یک «لایک» میشود.
راه ترمیم در این برهوت بازسازی درونی است. سه مأمن میتوانند این زخم را درمان کنند: عاطفه، زیبایی و صداقت.
خانواده باید آزمایشگاه همدلی باشد. تربیت دینی ما بر احسان تأکید دارد؛ بر دیدن انسان پیش از موضع او. اگر خانه بتواند «کد قلب» را جایگزین «کد کینه» کند، فتنه خلع سلاح میشود. ترمیم رابطهها، جدیترین شکل جهاد تبیین است؛ جهادی برای همسو کردن عقل با عشق.
وقتی جوان ببیند حقیقت در قالب شفقت و صداقت عرضه میشود، پذیرش آن آسانتر و ماندگارتر خواهد بود.
فتنه در عمق خود، زیبایی را تخریب میکند؛ از ادب عمومی گرفته تا احترام متقابل و امید به آینده. در برابر این هجمه، هنر اصیل سنگر مقاومت است. هنر زبان مشترک انسان برای تجربهی احساسات پاک است؛ از شعر و موسیقی گرفته تا سینمای متعهد میتواند دوباره حس همدلی و گرمای باهم بودن را زنده کند. تشویق جوانان به درک زیباییهای عمیق، نه مصرفی و سطحی، راهی برای بازگرداندن اصالت است.
وظیفهی ما در قبال این نسل، مهندسی آینده است، نه سرزنش گذشته. این آینده با تغییر پارادایم از مقابله به مراقبت آغاز میشود. در جهانبینی شیعی، حکمت در کنار صبر، اساس هدایت است. هر ناامیدی صادقانه، فرصتی برای هدایت نرم است.
بازخوانی زیباییهای تاریخی و ظرفیتهای فرهنگی ایران، حس تعلق را زنده میکند. آنچه وطن را حفظ میکند، عشق است.
بازسازی اعتماد پس از بحرانهای اجتماعی، پروژهای چندبعدی است که بر سه ستون استوار است:
۱. اعتماد: با صداقت، شفافیت و وفای به وعده در خانواده و اجتماع.
۲. عاطفه: با عشق و شفقت خانوادگی به جای داوری و فاصله.
۳. زیباییشناسی متعالی: با هنر و معنویت اصیل در برابر مصرفگرایی بیروح.
باید خانهها را به قلعههایی گرم از عشق و زیبایی بدل کنیم؛ جایی که جوان بتواند با قلبی مطمئن و هویتی استوار به استقبال فردایی روشن برود.
ترمیم اعتماد اجتماعی با ترمیم قلبها آغاز میشود!
طاهره موحدی پور










نظر شما